خاطرات سیسمونی وتولد حلما جونی

    تولد دوسالگی عسل خانم ...

وای خیلی وقته نبودم ها دلم تنگ شده بود بسیار زیاد خوبین خوشین  حلما چند روز که دوساله شده حسابی شیطون  مامانش هم حسابی خسته   اینکه اینجا نمیام چون واقعا سخته اپ کردن عکس برام  زمان زیادی میبره ترجیح میدم تو اینستا فعالیت کنم چون راحت تره ولی دلم کلی تنگ وب حلما میشه حلما جونم حسابی بلبل زبون شده کلا بسیار زود به حرف زدن افتاد کلی شعر میخونه حرفهای میزنه که دهن ادم باز میمونه  شیرین تر از عسل ایشون هستن والا  خیلی زیاد مهربون با ادب کلا خیلی نفس میباشد ایشون  مامان فداش بشه الهی   ...

            30 خرداد 95 دقیقا روز تولد عزیز دلم عشقم چه خوبه که هستی اون روز به اتفاق همسر جان رفتیم خارج شهر یه رستوران عالی ناهار خوردیم البته ماه رمضون بود اونجا میشد روزه رو باز کرد دوست دارم نفس ...

                          سلام دوباره  اینم جشن دوم حلما گلی جشن سوم  رو انشاالله در ایده میزارم جا داره از همیه کسهای که منو همراهی کردم تشکر کنم و اینکه از همه بیشتر از مادر مهربونم که همیشه همراهه منه منو حمایت میکنه با عشقش برای منو حلما عاشقتم عزیزم راستی لباس خوشگل نفسم که تقریبا با مال خودم ست بود کار مامان خوبمه دست هات رو میبوسم عشقم       ...

بخشی از عکسهای تولد حلما گلی نفس مامان البته حلما خانوم تو اولین سال تولدش 5 تا کیک داشت 3تا جشن مفصل همیه کارهای تولد رو خودم انجام دادم که میزارم برات اینجا گل دخترم  تو یک سالگی 7تا دندون داشت 11 کیلو گرم وزن 80 سانتیمتر قد فدای قد بالات بشه الهی مامان عزیزم نفسم کلمه هایی هم میگفت مامان بابا دده نی نی به اب علی.....                                          ...

یک ساله که این وب رو دارم و واقعا هم بسیار زیاد دوسش دارم   ...

...