حلما جونمحلما جونم، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره
پیوند عشق ماپیوند عشق ما، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره
مامان حلمامامان حلما، تا این لحظه: 35 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره
بابا حلمابابا حلما، تا این لحظه: 37 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره
شروع وبلاگمشروع وبلاگم، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

خاطرات سیسمونی وتولد حلما جونی

بدون عنوان

سلامممم پر عشق دوستی به دوستای مهربونم اول این که بنا به دلایلی نشده بود پیامهای پر مهرتون رو تایید کنم همه رو امشب تاید کردم ولی نشد تک تک جواب بدم 72تا پیام بود  انشاالله سر فرصت   ممنون که همراهمون بودین بخشید اگه اینطوری شد به حساب بی اهمیتی نگذارین عاشق تک تکتونم  واقعا از ته دلم خوشحال میشم که بهمون سر میزنین نظر میدین   ...
18 اسفند 1394

به به مامانم برام درست میکنه

  برخی از موادی که هر روز برا عشقم سوب درست میکنم باهاشون       جونم بگه برات که حسابی مامان رو برا به به خوردن اذیت میکنی یه روزای خوب غذا میخوری یه روزای اصلا  امان از دندون در اوردن حسابی اذیتت میکنه یکیش در اومده اون یکی هم داره در میاد همشم منو گاز میگیری با اون یه دونه دندون فسقلیت کشتی منو ها خانم برا خودش روش ابداع کرده نشسته نشسته خودشو به هدف میرسونه انگار نمیخواد چاهار دست پا بره تنبل حسابی هم سر مامان شلوغ داره کارای عید رو انجام میده   الان که 14 روز به عید مونده بیشتر دلم برا امسال تنگ میشه بهترین سال زندگیم...
14 اسفند 1394

اولین هدیه دندونیش

  اینم حلما خانوم تو لباهاش به مناسبت در اومدن دندوناش مامانم براش خریده اخه تو مرکز خرید بود که  بهش مژده دندون در اوردنش  زو دادم اونم براش اینو خرید انشاالله تا جشن دندونیش ...
9 اسفند 1394

مروارید دار شدن عشقم 5/12/1394

                امروز5/12/1394 در8ماه 5 روزگی ساعت 3عصر چهار شنبه متوجه شدم عمرم صاحب یه مروارید زیبا شده از ته دلم خوشحال شدم وای دختر نازم چقدر انتظار امروز رو کشیدم  چقدر خدارو شکر کردم زودی به مامان جون  بابا محمد خبر دادم خوشحالشون کردم  انقدر سفت بغلت کردم بوسیدمت که نگو  با تمام قلبم و روحم دوست دارم همنفسم   خدایا خدای مهربونم که این لطف شامل حالم کردی ازت میخوام به همه اجازه بدی که این احساس رو تجربه کنن عاشقتممممممممممممم خدا جون   ...
5 اسفند 1394

مادر

مادرم شاعر نیست! در عوض نصف غزل های جهان را گفته شعر را می‌فهمد مادرم قافیه‌ی لبخند است وزنِ احساس ردیفِ بودن ... مادرم مثنوی معنوی است حافظ و سعدی و خیام و نظامی اصلاً مادرم شعرترین منزوی است من رباعی هستم  برادرانم غزل‌اند پدرم شعر سپید خانه‌ی ما شب شعر صبح، بیدل داریم با کمی نان و پنیر ظهر، سهراب و عطر ریحان شب، رهی یا قیصر ... مادرم شاعر نیست در عوض نصف غزل‌های جهان را گفته دفتر شعرش: آب ناشرش: آیینه ...
5 اسفند 1394

8 ماهگی

اهای دنیا دختر من 8 ماهه شد                                                                     8mon ...
30 بهمن 1394

شب عشق ولنتاین

شب عشق یا همون ولنتاین که با کلی از دوستامون خانوادهاشون تو کافه نارسیس یا همون نارسیس لند برگذار شد عشق مامان تو بزرگترین بیشک ناب ترین عشق زندگیم هستی  احساسات من حتی از عشق هم بالاتره حتی بگم که عاشقت هستم هم  نمیتونه حق مطلب و احساسات منو ادا کنه تو جون منی روح منی   + عکسها       عشقهای من مامانی بابا بزرگت     مامان جون اینجام دست از سرت بر نمیداره داره با عشق بهت میرسه بهت سوپ میده فدای دستهای پر مهرت عشقم     ابتدا و انتهای ...
30 بهمن 1394