حلما جونمحلما جونم، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره
پیوند عشق ماپیوند عشق ما، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره
مامان حلمامامان حلما، تا این لحظه: 35 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره
بابا حلمابابا حلما، تا این لحظه: 37 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره
شروع وبلاگمشروع وبلاگم، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

خاطرات سیسمونی وتولد حلما جونی

یه حمام حسابی

1394/9/2 14:15
نویسنده : مامان حلما
560 بازدید
اشتراک گذاری

امروز منو حلما گلی دوتای رفتیم حمام  

برای اولین بار شمارو حسابی شستم دیگه اب بازی نکردیم یه حمام کامل بود هر چند سرتو شامپو نکردم یه کوچولو بالیف شستم شما هم اصلا گریه نکردی نا بلد

بودن های مامانو تحمل کردی هیچی نگفتی بعدشم بیچیدمت لای حوله خوابوندمت روی میزت که از قبل برده بودم تو حمام  همون میزه سبزه سیسمونیت

همون که 4تا صندلی داره ببخشید دیگه اینم مال کار خودته دیگهخندونکچشمک

کلاه کذاشتم رو سرت پتو انداختم روت فقط مای بی بیت کردم بعدش خودم حمام کردم شما کلی بهم خندیدی و بعدش لباسهات رو تنت کردم خودمم لباس پوشیدم

کلی خوشحال اومدیم بیرون شما شیر خوردی گذاشتمت تو تاب برقیت 2ساعتی حدودا خوابیدی فدات بشم عشق من که داری بزرگ میشی 

عاشقتم دختر نازم 

خدایا به هر کسی که دلش پچه میخواد این نعمت رو بده الهی امین

پسندها (15)

نظرات (7)

کیان
2 آذر 94 15:07
آفرین به مامان حلما که یک تنه کارهارو انجام میده. من که هنوز هم هست باید با کمک چند نفر برم حموم . بابایی میشوره مامانی هم دم در تحویل میگیرهیا برعکسش
مامان حلما
پاسخ
جانم گلم چه میشه کرد اخه مامان جونش در گیر دایی حلماست منم یه دفعه دلم قرص شد دلو زدم به دریا
مامان نجمه سادات
3 آذر 94 16:23
سلام مامان حلما خانوم خوشگل تمام وبتون رو خوندم سیسمونی خیلی خوشلی داره گل نازت!ولی خاطره زایمانت رو ندیدمااااا نفهمیدم سز بوودی یا طبیعی
مامان حلما
پاسخ
سلام عزیزم مرسی گلم یه کوچولو از خاطره اون روز گذاشتم تو پست5ماهگی بخون
مامان نجمه سادات
3 آذر 94 16:24
من که از 10 روزگی خودم نجمه سادات رو حموم کردم
مامان حلما
پاسخ
افرین مامان زرنگ من که تا یک ماه اول همش درگیر درد ناراحتی بودم
مامان حلما جون
3 آذر 94 21:54
فداااای حلما گلی
مامان حلما
پاسخ
قربانت گلم
رایونا
9 آذر 94 2:06
سلام خانوم گلی.. ماشالا، هزار ماشالا به این دختری ناز، خدا حفظش کنه ایشالا حلما جونی رو.. به خواست خدا همیشه شادیو خنده و خوشیاشو ببینی عزیزدلم، مامان کوچولوووو.. مرسی به وبلاگ امیرعلی جون سرزدی و برام نوشتی عزیزم.. بهترین ها براتون آرزومه، جند تا از ارسالای همین صفحتو خوندم.. ایشالا شما و همسری همیشه سلامت باشید و همینطورم دختریت کمترین بدی نبینه و سایتون بالا سرش باشه.. و خانوادتم سلامت باشن و خدا برات بذاردشون عزیزم.. برای عزیزای همه هم همینطور باشه الهی.. آمین.. خیلی قشنگه که دل مهربونت از شیرینیا برای بقیه هم میخواد.. از اومدنت خوشحال شدم عزیزم.. من کم میام تو وبلاگ امیرعلی جون، شاید نتونم بیام و همیشه بخونمت، اما سعی میکنم سر بزنمو امیدوارم شرایطش پیش بیاد که دوستای خوبی بشیم.. موفق باشی، فرشته کوچولوتم جای من ببوس.. فعلا عزیزم..
مامان حلما
پاسخ
خواهش میکنم دوست عزیزم خیلی قشنگ بود پیامت .واقعا خوشحالم کرد مرسی از دعا ها ومحبتت همچنین از صمیم قلبم بهتررینارو برات میخوام خوشحال میشم واقعا که بهم سر میزنی همیشه منتظر اومدنت وکامنت های قشنگت هستم گلم حتما سر میزنم به امیر علی جون هم چنین گلم چشمحتما مببوسمش امیر علی رو ببوس
رایونا
9 آذر 94 2:08
راستی گلم شما همون مامان حلما نیستی که تو تلگرام تو گروه فریحه عضوی؟ گروه فریبا جون برای لباس کودک؟! نمیدونم..
مامان حلما
پاسخ
نه گلم
رایونا
9 آذر 94 2:13
راستی خیلی بامزه و شیرین با دختری رفتین حموم عـــــــــــــــالیه مطمئنم خیلی تجربه و خاطره ی خوبی بودی عزییزم آفرین به تو مامان گلی
مامان حلما
پاسخ
ممنون رایونا جون که بهمون سر میزنی واقعا هم زیبا یکمی هم سخت